پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

پدرفرهنگ طایفه مید گونی ؛ اولین معلم طایفه

ریواس جنوب- شیروان نگهداری

“ره صدساله پیمودیم در این ده سال هستی بخش”

در تاریخ‌‌ تمدن وفرهنگ سر زمینمان. ایران گاهی مردانی بزرگ پا‌به عرصه این خاک نهادند که منشاء تحولات بنیادین بوده اند بی تردید آقای نجیب زاده در بین مردم میدگون انسانی از این دست بوده است.

درسال۱۳۴۶به درجه رفیع معلمی نایل آمدالفبای معجزگر را که از اولین معلم ایل حضرت” بهمن بیگی” گرفته بوددبه روستای زادگاهش مید گون(میدجان) آورد.

میدجان روستایست خوش آب و هوا دارای چشمه سارهایی زیبا و چشم نواز اما در آن زمان صعب العبور و سنگلاخی با جغرافیایی خشن با وجود شرایط بسیار بد رفاهی، بهداشتی و غذایی که بر جامعه ی آن روز حاکم بود و بر گّرده مردم میدگون ملموس تر بااستعانت از دادار بی همتا با یک تخته سیاه نیمه شکسته(تکیه بر تکه سنگ) و مقداری گچ سفید کار خود را آغاز کرد اعلام کرد که از این لحظه به بعد گچ سفید فشنگ و تخته سیاه تفنگ مان است.

فرزندانی از ایل وطوایف بزرگ جلیل،دشتی،قاید گیوی و آغاچون که آوازه او را شنیده بودند برای تحصیل به این روستا آمدند قد و قواره دانش آموزان که گاهی تا۱۵۰نفرمی رسید از معلم خود بزرگ تر بودند فرمود من شمارا به یک قیام مقدس برای سوختن خرمن جهل بیسوادی وساختن آینده خود دعوت میکنم و خطاب به همه ی فامیل که راه پیشرفت مان برای فردای بهتر در لا بلای همین کتاب هاست و بس.

او بارها “فریاد زد کلید مشکلات ما در لابلای حروف الفبا نهفته است.”

بنیادی را که پی افکند مدرسه نبود، دانشگاه بود اما نه دانشگاهی به سبک و سیاق امروزی که می‌دانید و می دانیم.
دیدیم ک همین مدرسه سکوی پرتاب علم و دانش شد به تمامی نقاط ایران.

همسایگان به خوبی میدانید: اگر مردم میدگونی راه صد ساله را یک شبه پیمودند در نتیجه تلاشهای شبانه روزی این معلم فدا کار بود، پس اگر بگوییم پدر فرهنگ “طایفه میدجانی” بیهوده نگفته ایم.

شب و روز کار کرد همه دانش آموزان موظف بودند ‌با صدای بلند بخوانند تا صدای آنها به گوش معلم خود برسد،به راستی خستگی را زیر پای خود له کرد، به ساعت نگاه نمی کرد، جمعه و تعطیلات برایش معنا نداشت.

شاید نسل امروزی باور نکند، مگر ممکن است در چنین شرایط سخت وجانگاهی که بر مردم در آن روزگاران حاکم‌ بود، معلم یکه تنها در مقابل وضع اندوه بار آن روز توان مقاومت داشته باشد و خلاف جریان رود شنا کند و پیش رود تا به سرانجام برسد.

آری عشق به کار و عاشق کار برای مردم هر نا ممکنی را ممکن می سازد.

البته دانش آموختگان (مکتب بهمن بیگی) کسانیکه در سیستم آموزشی تعلیمات عشایر که کوهها را تکان داد تربیت شدند همه‌ی نجیب زاده ها و همه فرخیانی ها عاشق کار برای مردم بودند به معنای واقعی کلمه مردم‌دار که در حافظه ها ماندگار شدند.

عشق باید تا بگیری توشه ای# با خدا خلوت کنان در گوشه ا ی

در پایان اگر نتوانیم نام روستا را به نام او تغییر دهیم مستحق است بر سر دروازه ی روستای میدگون با کلمه ی “پدر فرهنگ طایفه و با حجاری تکه سنگی در مکان اولین روزهای تدریس او عکسش را نقش برسنگ جاودانه کنیم روحش شاد.

شیروان نگهداری

انتهای پیام/