پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ریواس جنوب/ بابک ابراهیمی

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

در هفته‌های گذشته یک تودیع تلخ در استان صورت گرفته که این شرنگ تلخ در کلام تودیع کنندگان از صاحب سخن گرفته تا مستمعین کاملا هویدا بود ولی همزمانی این جلسه با ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و یک هفته بعد شهادت آتش نشان های ساختمان پلاسکو که از خداوند برای همه آنها طلب مغفرت داریم افکار عمومی را در کشور و استان چنان تحت تاثیر قرار داده که ناخواسته این موضوع به حاشیه رفت و سوالات بسیاری در این زمینه بی پاسخ ماند و رسانه‌ها درحجم اخبار منتشر شده در مورد آن دو اتفاق کمتر فرصت پرداختن به موضوع تودیع و معارفه روُسای جدید و قدیم دانشگاه علوم پزشکی استان آقایان دکتر رضا چمن و دکتر اورنگ ایلامی را که در سالن اجتماعات حکیم جرجانی دانشگاه علوم پزشکی برگزار شد داشته اند

دکتر ایلامی با سابقه چهار سال معاون درمان در دولت دهم در کسوت سرپرست جدید دانشگاه معرفی و خوب وبدش رادر آینده مورد نقد وبررسی قرار خواهیم داد که ایشان در دولت تدبیر و امید با شعار تغییر در ساختار مدیریتی دانشگاه سکان را به دست گرفته که امیدواریم این تغییرات در راستای توسعه بخش سلامت واهداف دولت برآمده از آرای اصلاح طلبان باشد اما چرا آن مرد رفت و واضحتر بنویسم آن مرد چرا چهار ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری عزل شد در این مدت سه سال و اندی چگونه عمل کرده بود که اینچنین برق آسا و در آستانه بررسی فصل سلامت برنامه ششم توسعه در مجلس و تصویب بودجه بخش سلامت در کمیسیون تلفیق مجلس از سمت خود عزل گردید .لازم است تا از عزل کنندگان دکتر چمن پرسید که:

۱– مگر نه اینکه زمان تصدی سه ساله دکتر چمن بر دانشگاه علوم پزشکی شاخصهای بهداشت و سلامت استان به گواه مسولین وزارت بهداشت بیشترین رشد و بهبود را داشتند؟!

۲- مگر نه آمار مرگ مادران باردار چنان کاهش یافت که دانشگاه لوح تقدیر گرفت؟!

۳- مگر نه مرگ و میر کودکان برای اولین بار از میانگین کشوری کمتر شد؟!

۴- آیا در مورد تجهیز و بهسازی مراکز بهداشتی و درمانی بهتر از این می شد عمل کرد؟ !

۵- آیا در جذب هیات علمی وافزایش نسبت دانشجو به استاد و راه اندازی دستیاری تخصصی جراحی و زنان بهتر از این می شد کار کرد ؟!

۶- آیا طفل نو پای دانشگاه علوم پزشکی استان به خاطر عدم جذب اعتبارات در آستانه نابودی نبود و دکتر چمن این کودک در شرف مرگ را از نابودی نجات داد؟!!

۷- آیا دکتر چمن با دولت تدبیر و امید هماهنگ و همراه نبود و از فعالان جبهه پایداری انقلاب اسلامی بود؟!

۸- آیا تشکلهای دانشجویی که هشت سال به محاق رفته بود در دوره ایشان احیا نشد وچهره های مختلف از جریان های سیاسی با همراهی ایشان در کمال ناباوری و در نهایت امنیت و آرامش در دانشگاه به بیان اندیشه‌های خود نپرداختند؟!!

۹-آیا ضابطه مند نمودن جذب و بکارگیری نیروی انسانی و عدم توجه به سفارشات صاحبان قدرت خطا بود؟!!

۱۰-آیا نخبه و سرآمد بودن در مدارک و مدارج تحصیلی و دانشگاهی نقص محسوب می شد؟!

و صدها سوال دیگر …….

به گواه افکار عمومی وهمه کسانی که در جلسه تودیع و معارفه حضور داشتند اگرچه در یک سازمان به گستردگی علوم پزشکی هیچگاه مدیریت بی عیب و نقص نیست ولی مدیریت دکتر چمن بر دانشگاه یکی از کم نقص ترین دوران مدیریت دانشگاه بود و اذعان استاندار به این نکته که مدیریت اصولی وقانونمند دکتر چمن به مذاق بعضی خوش نیامد دلیل این ادعاست واقرار دکتر حریرچی قائم مقام وزیر به اینکه مگر ما در ایران چند نفر استاد تمام مثل دکتر چمن داریم خود دلیل دیگری بر توانمندی و خردمندی دکتر چمن در عشق به خدمت می‌باشد و مبین این نکته که علت عزلش عمل به قانون وانجام وظیفه انسانی و ایستادگی در مقابل زیاده خواهی های خارج از ضابطه بود که او را گل سر سبد همه ادرات کل استان کرده بوده وحضورش در مجامع استانی و کشوری مایه فخر ومباهات مردم و مسئولین این استان بوده واشک های حلقه زده در چشمان جمعیت کثیر بدرقه کنندگان ایشان دلیل این مدعا است و نکته مهمتر سخنان آقای استاندار و دکتر حریرچی موجب امتنان و خرسندی نخواهد بود چرا که آنها با تن دادن به عزل ناصواب دکتر چمن عملا اصل تفکیک قوا را زیر سوال برده و شان و منزلت قوه مجریه را در مقایسه با سایر قوا تنزل داده اند آنچه مسلم است سخنان آن دو مرهمی بر درد و رنج مردم این استان در محروم شدن از یکی از فرزندان نخبه و توانمندشان در عرصه خدمت رسانی نخواهد بود و بی شک دیر یا زود دست معامله گران پشت پرده که شعارشان این است که(برای من چه کرده ای؟) برای مردم رو خواهد شد و اگر چه گاهی صاحبان قدرت با ترفندهایی عوام را با خود همراه می‌نمایند اما هرگاه افکار عمومی به آگاهی برسد قطعا در عمل انتقام سختی از معامله گران در مقابل نامردمی ها خواهند گرفت و آنگاه خشم مردم قابل معامله نخواهد بود.

دل ربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمت کارش

جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش