یادداشت سیاسی- به قلم سجاد زارع/ چرا زلزله سیاسی احمدینژاد، کسی را نمیلرزاند؟!
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
✍️به قلم سجاد زارع:
این روزها احمدینژاد و حلقه معروف نزدیکانش، خبرسازترین چهرههای سیاسی کشور هستند. چهرههایی که این روزها به همراه خودِ احمدینژاد دست به یک انتحار سیاسی زدهاند و با ادبیاتی که در عُرف سیاسی، غیرمرسوم است و تحریککننده افکار عمومی نیز به حساب میآید، در حال نوعی افشاگری و یا اتهامزنی به برخی مسئولان ارشد نظام به ویژه لاریجانیها (صادق و علی) میباشند.
اما چرا زلزله سیاسی احمدینژاد نمیگیرد؟ چرا هرچه که او و یارانش خط و نشان میکشند تحرکی و یا واکنش قابل اعتنایی در سطح جامعه مشاهده نمیشود؟ چرا برخی کلیپها و پُستهای جنجالی احمدینژاد و یارانش که بعضا تا ۱ میلیون بار در فضای مجازی بازدید میشود، جنب و جوش و خروشی را بر نمیانگیزد؟
پاسخ به این پرسش را باید در نوع نگاه مردم کشورمان به سیاست و سیاستمداران جستجو کرد. آیا بیش از ۲۰ میلیون نفر مردمی که در دوم خرداد ۷۶ به سید محمد خاتمی رای دادند همه اصلاحطلب بودند؟ و آیا همان مردم که در سال ۸۴ به احمدینژاد رای دادند در طول این ۸ سال از اصلاحطلبی به اصولگرایی تغییر موضع دادهاند؟
اینکه مردم در یک انتخابات به یک اصلاحطلب و در انتخاباتی دیگر به یک اصولگرا رای میدهند، درواقع بیش از آنکه دلایل سیاسی داشته باشد حاصل نگرشهای عمومی اجتماعی است. مردم ما نه اصلاحطلب هستند و نه اصولگرا و نه تحزب را آنچنان که در دیگر کشورها مرسوم است به رسمیت شناختهاند.
مردم ما بیش از هرچیز مطالبات اجتماعی و فرهنگی خود را دارند و اگر به احمدینژاد و یا خاتمی و یا روحانی و یا هرکس دیگر رای میدهند، برای آن است که احساس میکنند در آن شرایط خاص زمانی، آن شخص بهترین گزینه برای حل معضلات اجتماعی و پیگیری مطالبات عمومی مردم است. معضلات و مطالباتی نظیر بیکاری، فقر، تورم و … و اگر در کنار این مطالبات، یک اصل تاثیرگذار دیگر نیز وجود داشته باشد آن اصل مطالبات فرهنگی و مذهبی است و در میانه این کارزار، شخصیتهای سیاسی به خودی خود تاثیر چندانی بر رای و نظر مردم ندارند.
بنابراین اشتباه بزرگ محاسباتی احمدینژاد آن است که گمان میکند بیست و چند میلیون ایرانی در سال ۸۸ به شخصیت سیاسی او رای دادهاند حال آنکه واقعیت این است که مردم در آن سال، به سادهزیستی، پاکدستی، عدالتخواهی، مدیریت جهادی، تلاش برای محرومیتزدایی و کم کردن فاصله طبقاتی و مواردی از این دست رای دادند که مصداق بارزش در آن انتخابات محمود احمدینژاد بود.
اما اگر احمدینژاد تصمیم بگیرد جدای از آن چهره گذشته، چهره جدیدی از خود به نمایش بگذارد و همه مشکلات مملکت در همه عرصههای مختلف را در لاریجانیها خلاصه کند و نقش یک #اپوزسیون درون سیستم را بازی کند، آنگاه مردم را دیگر همراه خود نخواهد دید و از آن بیست و چند میلیون رای در سال ۸۸، حتی چند هزار نفر را نیز در کل کشور همراه خود برای پیگیری و تحقق مطالباتش نمیبیند.
و اینچنین است که یک سیاستمدار زیرک و باهوش، در حالی که تصور میکند در اوج نقشآفرینی سیاسی و ایجاد زلزلههای عظیم اجتماعی است، نزد افکار عمومی و تودههای مردم دچار یک مرگ سیاسی خاموش خواهد شد. مرگی آرام و آهسته! انقدر آرام و آهسته که حتی خود #احمدی_نژاد هم به این زودیها نخواهد فهمید تبدیل به یک مُرده سیاسی شده و داغترین کلیپهایش نیز فقط دیده میشود اما واکنشی را برنمیانگیزد!
ای کاش رئیس جمهور جهادگر دولت نهم، بر صورت حلقه اطرافیانش خاک میپاشید تا آنها در او این تصور را ایجاد نکنند که مردم احمدینژادپرست شدهاند! و هرچه احمدینژاد بگوید و بخواهد مردم هم همان را میگویند و میخواهند! ای کاش بی تفاوتی و سردی این روزهای جامعه در همراهی با احمدینژاد، تلنگری باشد برای بیداری مردی که زمانی محبوبتر از مُصدق بود!
انتهای پیام/ س
انتشار مطالب مخاطبان ریواس جنوب، الزاماً به معنای رد یا تأیید آنها نیست.
نه برادر. موضوع به همین سادگی هم نیست
وقتی کسی به هم نوع خودش تهمت دزدی بزند لرزه ندارد ولی وقتی دزدی به پاکانی تمهت دزدی بزند واویلا میشود جان برادر!
اگر مخاطبانش دزد نباشند و پاک باشند باید واویلا شود. پس لرزه دارد، خیلی هم شدید، بدجور ده ریشتری!
ولی اگر مثل خودش باشند نه لرزشی نه لغزشی نه لرزه ای و نه پیش و پس لرزه ای. با هم … و به هم بگویید که ملت خوابند!!
اتفاقا خیلی ها دارند می لرزند