پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ریواس: این نوشته از سری یادداشت‌های مخاطبین ما است و الزما دیدگاه مدیران پایگاه خبری ریواس نیست.

در سال۸۲_۸۳دانشجوی علوم سیاسی بودم, در آن سال انتخابات شورای شهر و روستا برگزار شد.
یکی از اساتید گفتندکه تحیل خود را در مورد این انتخابات بنویسید.
انروز اینگونه نوشتم,
مردم,چپ,وراست,وکارگذار,را امتحان کرده بودند,واز همه انان ناامید شده بودند.
مردم به دنبال منجی برای تغییر وضع موجود بودند,
وبرای این تغییرات,همه گروههای سیاسی داخلی را امتحان کرده .و از همه انان ناامید شده بودند.کم کم وبسیار ارام وخزنده تفکر ها ناخوداگاه داشت از مرز خارج میشد,وبه دنبال کسی ویا کسانی برای تغییر بودند,
وبرایشان فرقی نداشت که چه کسی باشد.فقط بتواند تغییری به وجود آورد.

درانالیز انتخاب شوراها نوشته بودم,که انتخاب مردم در انتخاب استانهای قومیتی مثل استان خودمان ودیگر استانهایی که قوم خاصی غالب بودند,انتخاب مردم نه براساس تعقل بلکه براساس احساسات قومیت گرایی بود,
که در سطح کلان برای تحلیل کلیات کشورنمیتوانست نماد کل ایران باشد.
اما مردم در کلان شهرها اکثرا به نیروهای ارزشی ومتعهد رای داده بودند.
ودر بین کلان شهر مردم تهران انتخاب خاصی داشتند.
مردم به چهره های مطرح سیاسی رای نداده بودند,بلکه به عده کارشناس,مهندس,دکتر, رای داده بودند,که در عالم سیاست افراد گمنامی بودند.
نام لیست وگروه انان آبادگران بود,در بیوگرافی انان مثلا نوشته بودند دکتر فلانی ,دکترای عمران,مدت حضور در جبهه سی ماه.
یا مهندس فلان,کارشناس ارشد معماری,رزمنده,وجانباز دفاع مقدس.ووو…. همین گونه بیوگرافی انان را نوشته بودند,

پیرمردی بامحاسن زیبا وسفید,سرلیست این مجموعه بود.به او مهندس میگفتند,ولی حال که دارم این مطلب را مینویسم,نمیدانم که مدرک دانشگاهی ایشان چیست.
اخه من هرگاه ایشان را در تلویزیون دیده بودم,باتوجه با مسؤلیت ایشان ,که مسؤل حفظ ارزشها وارمانهای دفاع مقدس بود.واز طرف دیگه دادشش خیلی ادم بزرگ و وارسته ای بود,یادر مورد جبهه وجنگ میگفت,یا در مورد داداشش.
قیافه اش هم خیلی شبیه دادشش بود,رواین اصل ایشان را مردم میشناختند,
نه به واسطه مهندس بودنش,بلکه به واسطه ارزشی بودنش میشناختنش.نامش مهدی چمران بود.
مردم تهران که همه گروههای سیاسی را انتخاب کرده بودند,وانان نتونستند, نمره قبولی از مردم بگیرند,
اما مردم اینبار به بچه های خاکریز مقدم اعتماد کرده وانان را انتخاب کردند,

چطورشد که به این جماعت مردم رای دادند؟

دراول مطلب گفتم که ملت به دنبال منجی بودند,واز نیروهای سیاسی داخلی ناامیدشده بودند,فکر وخیال داشت ازمرز خارج میگردید,ودرفکرمنجی انطرف مرزها بودند,اخه همه را امتحان کرده بودند,وقتی داشت این تفکر از مرزها خارج میشد,ناگاه برروی نقطه صفرمرزی ,توقفی کردند, وبه خودتلنگری زدند,ملت گفت؛ماهشت سال در بدترین شرایطی که داشتیم ,به این گروه اعتماد کردیم,واعتمادمان جولب داد, بیاییم یک مرتبه دیگر به انان دل ببندیم,شاید باز توانستند,از پس این مشکل بر, آیند .

ان روز به استاد گفتم :اگر این جماعت متخصص ومتعهد توانستند,اعتماد این مردم را به دست اوردند,انقلاب ونظاممان برای سالها بیمه است,ولی اگر نتوانستن ,باید فاتحه انقلاب را خواند.

بحمدالله از پس این مشکل برآیند,وباتمام سختی وناملایماتی که در طول این سالها از طریق تحریم های خارجی,وخودزنی بعضی از نیروهای داخلی برای اخلال در کار انان به وجود اوردند,ولی امروز دیگر کسی به دنبال منجی از ان طرف مرزها نمیگردد,وانتخاب مردم تهران بعد از ۱۲سال از ان روزها,هنوز انتخاب اولشان,مهندس چمران میباشد.
اری امدند وشورایی را به دست گرفتند,که هرکاری انجام میدادند به غیر از شهرسازی,وشهرداری .

خالصانه درست همانند همان سالها ,نشستند وجلسه گرفتند,که شهردارشان کی باشد,وچه معیاری داشته باشد,
معیارها انتخاب شد,باید اول نیروی ارزشی باشد,خاک خاکریز را خورده باشد,بعدمتخصص باشد,در امورشهری مدرک دانشگاهی داشته باشد,
به معنی واقعی کلمه عاشق خدمت به این ملت باشد.
لیست صدنفره تهیه گردید,وشروع به غربال کردند,ودرانتها,دکتری ماند که عمران خوانده بود,ودکترای ترافیک شهری داشت,

او کیسه‌ای ندوخته بود!

به جد میتوان گفت,که اکثر از افراد شورا تا ان روز او را ندیده بودند,ونمیشناختنش.
ولی چونکه ,کیسه ای ندوخته بودند,ونیتشان قرب الی الله بود.اورا انتخاب کردند.

نامش محمود شهرتش احمدی نژاد,ورزمنده ای بی ادعا از خانواده ای اهنگرزاده بود,
شاید هیچکس باورش نمیشد,یکسال واندی بعد , انقدر خوب عمل کند,که کسانی که بیست وهفت سال در عرصه اول سیاست ایران مسؤلیت داشتند,یارای رقابت با او وهمفکرانش رانداشته باشند.
اخه سیاسون ما بعد از جنگ موزه ای درست کرده بودند.وهرانچه از انان باقی مانده بود,حتی فکر کردنشان را تحویل موزه داده بودند,
ودر طول این سالها پیرمردی بایک دست در مقابشان ایستاده بود, ودر این راه همراه واقعی نداشت.هرکی اعم از چپ وراست وکارگذار,ادعای رفاقت با اورا داشتند, ولی رفیق نبودند, حالا بعد از سالها اقا سیدعلی یه رفیق فابریک وهمفکر گیرش امده بود,
انقدر رفیق بود,که گفت نمیتونم انکار کنم,اینکه از لحاظ فکری احمدی نژاد از رفیق بیش از نیم قرنم هاشمی به من نزدیکتر است.

اشتباه است که طرفداران احمدی نژاد به جلیلی رای دادند

یادمان باشد که همین ۲۲بهمن بود که بعد از فوت مادر دکتر احمدی نژاد در پیام تسلیت به ایشان,از مادر ایشان به عنوان مادری پرهیزکار وانقلابی یاد نمودند. اقا برای کلام,کلامش درجملات باتفکر استفاده میکند,ومیداند که بار وتفسیر دارد,مگر مادر دکتر چه کاز انقلابی انجام داده بود,بغیر از تربیت فرزندی انقلابی.,که رهبر هنوز برخلاف میل کیسه دوزان از انقلاب در چپ وراست وکارگزار,هنوز او را فردی انقلابی میداند.

یادمان باشد که مردم در هیچ انتخاباتی به احمدی نژاد نه نگفته اند,وانشاالله تا اینگونه است نمیگویند,سخت در اشتباه هستند کسانی که فکر میکنند ,طرفداران ایشان به دکتر جلیلی رای دادند,
جلیلی سنخیتش با احمدی نژاد کمتر از چهل درصد است,وفردیست فقط اسلامی.,
اما دکتر احمدی نژاد جمهوری اسلامی ایران است.فردی که پیوند دهنده هویت ومذهب بعد از قریب به یک قرن گردید.
یادمان باشد , که تفکر احمدی نژاد در انتخابات گذشته نماینده ای نداشت ,که در ترازوی انتخاب مردم قرار بگیرد.
زنده باد حضرت مهدی(عج).
زنده باد مقام معظم رهبری,
زنده باد دکتر محمود احمدی نژاد.

سالروزسوم تیر۸۴ بازگشت قطار انقلاب به ریل انقلاب به همه دوستداران انقلاب ونظام مبارکباد.
نوشته از:سید سعادت الله حسین پوردهبزرگ