پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

بعضی معلمان از صبح تا ظهر و برخی هم ظهر تا عصر با گچ و تخته و کتاب و دانش‌آموز و آموزش سر و کار دارند و بعد و یا قبل از آن بدون استراحت درگیر شغلی دیگر هستند. با پراید قسطی سراغ آژانسِ درون شهری و یا مسافرکشی می‌روند! در این بین هستند، معلمانی که بعد از تمام شدن ساعت آموزش، دانش‌آموزان خود را به خانه‌هایشان می‌برند.

۱۲ اردیبهشت روز “گرامیداشت مقام معلم” است …. معلمانی انسان‌ساز که اگر نبودند، وزیر و وکیل و پزشکی در کار نبود… انسان‌سازانی که به دلیل وضع بدِ معیشتی، برای گذران زندگی، شغل دوم و بعضاً شغل سوم دارند، گله‌مندند، می‌گویند؛ سفره آنها کوچک شده و این دغدغه‌ها در نهایت باعث می‌شود، آنطور که باید و شاید در کلاس درس حاضر نشوند …. بعضی از صبح تا ظهر و برخی هم ظهر تا عصر با گچ و تخته و کتاب و دانش‌آموز و آموزش سر و کار دارند و بعد و یا قبل از آن بدون استراحت درگیر شغلی دیگر هستند. با پراید قسطی سراغ آژانسِ درون شهری و یا مسافرکشی می‌روند! در این بین هستند، معلمانی که بعد از تمام شدن ساعت آموزش، دانش‌آموزان خود را به خانه‌هایشان می‌برند.

معلمانی با دو شغل/روزگار سخت می گذرد

معلمی را می شناسم که حقوق معلمی کفاف تامین نیازهای زندگی‌اش را نمی‌دهد. می‌گوید: «فرزندانم دارند بزرگ می‌شوند و هنوز خانه‌ای برای خودمان نداریم و هر سال اجاره‌نشین هستیم آنهم با اجاره‌های بالا. نمی‌توانم حتی خانه بزرگتری اجاره کنم. بیشتر حقوقم صرف پرداخت قسط‌های بانکی می‌شود و ناچارم برای اینکه از پس مخارج بر بیایم، بعد از ساعت آموزشی عصرها با یکی از بستگان در یک فروشگاه کار کنم و تا ۱۰ شب آنجا هستم!»

انتخابات و وعده‌هایی برای پر کردن سبد رای

با نزدیک شدن به انتخابات‌های پیش رو در محافل دولتی و یا سیاسی، معلمان شاهد هستند که عده‌ای مدام، سوار بر موج مطالبات اقتصادیِ آنها، برای پر کردنِ سبدِ آراء، سخنان امیدوارکننده بر زبان خود و ذهن این قشر جاری می‌کنند… شعار می‌دهند که چنین می‌کنم و چنان می‌کنم! از افزایش حقوق گرفته تا بهبود وضعیت معیشت، بهبود وضعیت بیمه و درمان و کرامت اجتماعی… هرچه وعده بیشتر، چه بسا رای بیشتر!

دغدغه معلمان همچنان باقی است/سفره هایی که کوچک شدند

دغدغه‌های معلمان اما همچنان باقی مانده و اگر در هر برهه زیاد نشده باشد، کم هم نشده است. نگرانی‌هایی که حالا به دوران بازنشستگی و سال‌های آرامش و آسایش و استراحت فرهنگیان هم تسری یافته … معلمانی که سال به سال، سفره‌شان کوچکتر شده و روز به روز، بازوی تقابلشان با مشکلات زندگی نحیف‌تر می شود، معلمانی که همچنان با امید به روزهای روشن تر گام به حیاط مدرسه می‌گذارند.

معلمی با ۲۹ سال سابقه:
بزرگترین مطالبه ما بیمه تکمیلی مناسب و بهبود وضعیت درمانی است

خانم حسینی؛ معلمی با ۲۹ سال و اندی سابقه کار و مدرک فوق لیسانس، فردی که به گفته او با اجرای طرح رتبه‌بندی، ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان حقوق دریافت می‌کند، او عنوان می‌کند: «در طرح رتبه‌بندی افزایش بسیار ناچیز بود و اصلاً مشخص نشد که چه رتبه‌ای گرفته است و حتی حکم یا ابلاغ جدیدی هم به دستش داده نشد تا بفهمد چه تغییری، برچه مبنایی در دریافتی‌اش صورت گرفته است.» این معلمِ در آستانه بازنشستگی، مطالبات و درخواست‌هایی از مسئولان آموزش و پرورش در دولت دوازدهم دارد؛ دولتی که انتخابات رییس آن بیست و نهم همین اردیبهشت ماه برگزار می‌شود.

او بزرگترین مطالبه خود را سر و سامان یافتن وضع درمانی فرهنگیان می‌داند و می‌گوید: «به هر حال مسائل مالی و حقوقِ فرهنگیان شاید ناشی از مشکلات کلانِ مالی و بودجه کشور باشد و طبیعتاً معضلی است که تمام کارکنان دولت با آن دست به گریبان هستند و مختص ما معلمان نیست. اما در حوزه درمان، اوضاع ما متفاوت از سایر کارکنان دولت و تا حدی تحقیرآمیز است.»

این معلم ادامه می‌دهد: « در حال حاضر یک بیمه تکمیلی داریم که از طرفی در برگیرنده بسیاری از الزاماتِ درمانی نیست؛ چشم‌پرشکی و دندانپزشکی را شامل نمی‌شود و استفاده از تسهیلات و امکانات آن سقف محدودی دارد، از طرف دیگر نیز با بازنشسته شدنِ فرهنگیان، شرایط از این هم بدتر می‌شود. یعنی ما در طول سال فقط می‌توانیم تا سقف ۵۵۰ هزار تومان هزینه اسکن، سونوگرافی و سایر موارد کنیم، ویزیت، دارو و نه بسیاری دیگر از مواردِ حائز اهمیت در حوزه درمان شامل این بیمه تکمیلی که به نظر من سراسر ” نقص ” است، نمی‌شود.»

او می‌گوید: «من سال دیگر بازنشسته می‌شوم و از همین حالا دغدغه روزها و سالهای پس از بازنشستگی را دارم، خواسته ما خواسته عجیب و زیاده خواهانه‌ای نیست؛ ما نمی‌گوییم شرایط درمان باید مثل سایر کشورها باشد، حداقل اما می‌توانیم انتظار خدمات درمانیِ هم تراز و هم سطح سایر کارکنان دولت در ایران را داشته باشیم. در گذشته یک بیمه طلایی برای فرهنگیان بود که خیلی بهتر بود و متاسفانه مشخص نشد که چرا برچیده شد، به نظرم یکی از مطالبات همه جامعه فرهنگی، بیمه خوبِ تکمیلی است.»

معلم باید امنیت شغلی و روانی داشته باشد

درخواست دیگر این معلم به پاداش بازنشستگی بر می‌گردد: «معتقدم اگر واقعاً عزمی و قصدی وجود دارد که پاداش بازنشستگی به فرهنگیان پرداخت شود، پس باید به موقع و در زمان بازنشسته شدن و یا در اسرع وقت پرداخت شود، نه اینکه شامل مرور زمان شده و بعد از چند سال آنهم در چند قسط! غالباً این پاداش در زمانی به دست بازنشستگان می‌رسد که دیگر ارزش واقعیِ خود را از دست داده و چندان گره‌ای را از مشکلات معلمان باز نمی‌کند.»

او از امنیت شغلی بعنوان یکی دیگر از دغدغه‌ها و مطالبات معلمان یاد می‌کند و می‌گوید: «معلم وقتی سر کلاس می‌رود، باید آنقدر از لحاظ فکری، معیشتی و جسمی شرایط خوب و مناسبی داشته باشد که بتواند به شکل شایسته، از پس وظیفه‌اش بربیاید، نه اینکه به حدی درگیر دغدغه‌های روزمره باشد که بدون تمرکز لازم و کافی، سر کلاس حاضر شود و نتواند وظیفه معلمیِ خود را به نحو صحیح انجام دهد. من تردید ندارم که با ایجاد امنیت روانی، امنیت جسمی، امنیت شغلی و معیشتی، می‌توان معلمان شاداب‌تر، دانش‌آموز داناتر و جامعه‌ای بانشاط و آگاه‌تر داشت»

او خواسته‌های معلمان را بسیار حداقلی می‌داند و می‌افزاید: «این خواسته‌ها، مطالبات دندانگیر و خودخواهانه‌ای نیست و امیدوارم با انعکاس آن، چه مسئولان فعلی و چه آنها که در دولت آینده تصدی امور را به دست خواهند گرفت، برای اجابت این درخواست‌ها تلاش کافی و صادقانه بخرج دهند.»

یک دبیر بازنشسته: از بدعهدی صندوق ذخیره فرهنگیان گله داریم
چرا بازنشستگان، در طرح رتبه‌بندی لحاظ نشدند؟

خانم پناهنده؛ دیگر معلمی که با او هم صحبت شدیم، دبیر بازنشسته‌ای است که مطالبات خود را از دولت و وزیر بعدیِ آموزش پرورش، با گلایه‌مندی‌اش از بد عهدیِ صندوق فرهنگیان آغاز می‌کند: «صندوق ذخیره فرهنگیان مبالغی را از ما گرفت و در مقابل به تعهدِ خود در بازپرداخت سود عمل نکرد. با اینکه ۲ سال از بازنشستگی من می‌گذرد، هنوز پول و سود و طلب من به صورت کامل پرداخت نشده است!»

او در ادامه می‌گوید: «مورد دیگری که نه تنها من، بلکه بسیاری از عزیزان فرهنگی و معلمانی را که با آنها در ارتباط هستم، آزار می‌دهد، این است که ما با ۳۰ سال خدمت شامل حق رتبه‌بندی نشدیم، در حالی که معلمی که ۱۰ سال سابقه کار داشت، حقوقش حدود ۵۰۰ – ۶۰۰ هزار تومان افزایش یافت. این حق ماست که بدانیم امثال ما که ۳۰ سال از عمر خود را صرف آموزش کرده‌ایم، بر اساس چه معیار و مبنایی پایین‌تر از معلمانی که مثلاً ۱۰ – ۱۵ سال سابقه دارند، قرار گرفتیم؟ گفته می‌شود این طرح رتبه بندی اختصاص به شاغلان دارد و حق شغل محسوب می‌شود و به بازنشستگان تعلق نمی‌گیرد.»

جلوی حق‌التدریسی معلمان بازنشسته گرفته شده است
خواستار همسان‌سازی حقوق شاغلان و بازنشستگان هستیم

این معلم بازنشسته می‌گوید: «الان جلوی حق‌التدریس معلمان بازنشسته گرفته شده و عنوان می‌شود که به منظور ایجاد فرصت بیشتر برای نیروهای جوان، طبق قانون نمی‌توانیم بیش از سقف تعیین شده کار کنیم، در حالی که متاسفانه شاهد هستیم؛ در برخی جاها آنهایی که رابطه یا پارتی داشته‌اند، حداقل ۴۰ ساعت در هفته بصورت حق التدریس کار می‌کنند و ما که کسی را نداریم، اجازه کار بیش از هفته‌ای ۸ ساعت نداریم.»

او ادامه داد: «من امیدوارم در آموزش و پرورش دولت بعدی ساز و کاری فراهم شود که یا همه این حق را داشته باشند که ساعات بیشتری حق‌التدریس بگیرند و یا اگر واقعاً باید مرّ قانون رعایت شود، همه به آن احترام بگذارند و با متخلفان، بعنوان قانون شکن و ضایع کننده حق دیگران، برخورد شود.»

از بازنشستگان به عنوان طراحان فکر در آموزش و پرورش استفاده شود
حس می‌کنم فراموش شده‌ام

وی از اختلاف فاحش و زیاد حقوق شاغلان و بازنشستگان بعنوان یکی دیگر از دغدغه‌های امروز خود و دیگر بازنشستگان یاد و همسان‌سازی آن را از دولتمردان آینده مطالبه می‌کند:« اختلاف حقوق ما با شاغلان به حدی زیاد است که باعث آزار بازنشستگان شده است. من، بعنوان یک بازنشسته فرهنگیِ ۳۰ سال خدمت، با کلی تشویق نامه و تقدیرنامه، اکنون این حس را دارم که کاملاً فراموش شده‌ام.»

این معلم می‌گوید: «گذشته از حقوق، احساس پوچی و فراموش شدگی داریم؛ حداقل از ما با این همه سال تجربه می شود، بعنوان طراحان فکر در آموزش و پرورش استفاده کرد، در حالی که یک سری افراد بی‌تخصص، بدون تجربه و ناآگاه از مسائل آموزشی، در جاهایی که حقشان نیست به کار گرفته شده‌اند و چون صاحب نظر، خلاق و صاحب ایده نیستند، در نتیجه برنامه‌هایی را طرح می‌کنند که بی‌فایده است و صرفاً برای اینکه ساعتی را سپری کنند و یک حقوقی بگیرند، اوقات را می گذرانند.»

آموزش و پرورش باید در صدر مسائل کشور باشد
سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی افزایش یابد

رضا نهضت، معلم مقطع دوم دبیرستان و کارشناس مسائل آموزشی درباره مطالبات فرهنگیان از دولت دوازدهم می‌گوید: «به نظرم مهمترین مطالبه فرهنگیان و بالاتر از آن، مجموعه حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، از دولت آینده، باید این باشد که مسئله آموزش و پرورش را در صدر مسائل کشور بنشانند. متاسفانه هیچگاه در دولت‌ها، به آموزش و پرورش به عنوان رکن اصلی توسعه متوازن، نگاه نشده است و بیشتر آن را نهادی مصرفی تلقی کرده اند؛ بنابراین در تخصیص بودجه آن را در اولویت خود قرار نمی‌دادند. شایسته نیست که کشوری که داعیه تمدن نوین اسلامی را دارد، این گونه به آموزش و پرورش کم‌توجه باشد»

وی ضمن اشاره به اینکه مسئله تعلیم و تربیت در نظام دینی ما مورد تاکید قرار گرفته و هم مسئولان ارشد نظام، بر این مسئله تاکید داشته و دارند، بر این باور است که دولت آینده سهم بودجه آموزش و پرورش را از بودجه عمومی به تدریج به بالای بیست درصد برساند.

این معلم با اشاره به اینکه این سهم اکنون کمتر از ده درصد است، می‌افزاید: «جالب این است که در اوج درآمدهای نفتی در دولت گذشته این سهم بالا نرفت و بنا بر برخی گزارش‌ها حتی کمتر از زمان دولت اصلاحات نیز شد. بنا بر سند چشم‌انداز علمی کشور، بودجه آموزش و پرورش باید به هفت درصد از تولید ناخالص داخلی برسد، در حالی که این رقم اکنون در حدود یک درصد یا کمی بیشتر از این است.»

نظام تعلیم و تربیت تبدیل به نظام تست‌زن شده است
سند تحول بنیادین از ریل خارج شده

این معلم بعد از مسئله بودجه، بر کیفیت آموزش تاکید می کند و می‌گوید: «کیفیت آموزش و تعلیم و تربیت در مدارس ما پایین است و هیچ نسبتی با استانداردهای جهانی و نیز اهداف پیش بینی شده در سند تحول ندارد. نظام آموزش و پرورش ما تبدیل به نظام تربیت تست‌زن شده است، تربیت دانش آموزانی که بتوانند خوب تست بزنند و بس. اگر سند تحول بنیادین را (با همه انتقادهایی که به آن داریم) به منزله نقشه راه و آنچه را که اکنون در آموزش و پرورش می‌گذرد را به قطاری تشبیه کنیم، به نظرم این قطار از ریل خارج شده است و مسیر را به بی‌راهه می‌برد. البته برای بالا بردن کیفیت، باید به ارکان تعلیم و تربیت یعنی معلمان، دانش آموزان و کتب درسی و شیوه‌های آموزشی نیز توجه ویژه داشت.»

وی با تاکیدبراینکه آموزش مهارت‌هایی که در دنیای امروز به کار دانش آموزان می‌آید، باید مورد نظر مسئولان باشد، می‌گوید: «بسیاری از دانش‌هایی که امروز دانش‌آموزان در مدارس می‌آموزند، غیرکاربردی و به دور از نیازهای جامعه است، در عوض دانش آموز ما در مدرسه نه شیوه تفکر را می‌آموزد، نه نحوه ارتباط با طبیعت و انسان‌های دیگر را. حتی در ارتباط برقرار کردن با خودش هم دچار مشکل است.»

حرف‌ها، گلایه‌ها، درد دل‌ها، دغدغه‌ها و خواسته‌های این معلمان، حرف امروز و دیروز نیست، زاییده چند سال اخیر هم نیست! تلنبار سالها بی‌توجهی مسئولان و البته چوبِ نجابتی است که همواره به دلیل شان و شخصیت خود، بعنوان یک ” فرهنگی” بخرج داده اند. اینکه هر از چندگاهی، به واسطه فشارهای زندگی، صدایی و ناله‌ای هم از سرِ “درد”، سر دادند، تنها “دادِ” استردادِ “حقشان” بود، حقی که سزاوار از خودگذشتگی، ایثار و شغلِ انبیاییِ آنهاست، امید است که این بار، از بارِ فشارهایی که بعضا کمرِ معلمان را خم کرده، کاسته شود. دوست داریم معلمان خود را با سری بلند و قامتی افراشته ببینیم. به امید روزی که قشر فرهنگی جامعه ما به حق و حقوق خود برسد و دیگر مطالبه‌ای بر زمین نمانده باشد. روزی که آموزش و پرورش را اولویت اول کشور بدانیم و ببینیم