پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

تا خانه سالمندی در یک شهر است باید به حال تربیت فرزندانی که چنین سرنوشتی را برای مادرانشان رقم می‌زنند، تأسف خورد؛ مادران چشم انتظاری که لحظه‌ای طاقت دوری فرزندان خود را ندارند اما فرزندان آنها، اکنون حوصله یک لحظه دیدن آنان را ندارند.

به گزارش ریواس جنوب از یاسوج، شب آرام سه‌شنبه، مادران منتظر خانه سالمندان آرامش، چشم به قدون مبارک “خیری” باز کردند که سراسر وجودش از عشق به مادر پر است.

حاج ولی شکوهی، با چند تن از دوستان خبرنگار به خانه سالمندانی رفت که ۴۳ مادر مهربان و چشم‌انتظار در آن نگه‌داری می‌شوند.

مادرانی که روزی با هزاران عشق و محبت و صبوری، فرزند متولد کردند و به عشق آنها چه شبها که تا صبح نخوابیدند و چه روزها که گرسنه ماندند تا شکم فرزندشان را سیر کنند.

بدون شک مادر همیشه مادر است حتی اگر پیر شود، حتی اگر بیمار شود، بداخلاق شود و دیگر آن مادر صبور و مهربان نباشد؛ باز هم مادر است.

امروز این مادران در یک خانه سالمند و دور از چشم فرزندانی زندگی می‌کنند که روزگاری برای بزرگ شدن آنها خون دل خوردند، شادی کردند و مادری.

یادمان نمی‌رود که زنانی سال‌ها آرزو و دعا و درمان تا صاحب فرزندی شوند، اما هرگز تصورش را هم نمی‌کردند که همانند چنین روزی نگاه محبت‌آمیز جگرگوشه‌اشان را از دست دهند و آخر عمرشان  مجبور باشند در قفس خانه سالمندان بمیرند.

چه اتفاقی در این جامعه اسلامی افتاده است که این صحنه‌های دردآور را شاهد هستیم؟

چگونه است که در یک جامعه به اصطلاح شیعه، مادری که طاقت دوری یک لحظه فرزندش را ندارد اکنون فرزندش حوصله دیدن او را ندارد و او را تحویل خانه سالمندان می‌دهد؟!

حاج ولی شکوهی یکی از صدها فرزند این استان است که این مادران را فراموش نکرده و مرتبا” با سرکشی و تأمین برخی مایحتاج آنها تلاش می‌کند تا این فرهنگ جا بیفتد که خانه‌های سالمند مورد حمایت خیرین و افراد دارای تمکن مالی قرار بگیرند.

او در جمع خبرنگاران آرزو کرده است که روزی برسد که هیچ خانه سالمندی در ایران و یاسوج نباشد.

شکوهی معتقد است چگونه است که دو دختر جوان در این مرکز سالمندان قادرند تا این مادران را با هر نیاز  ودردی مراقبت کنند اما فرزندان خود آنها و جگرگوشه آنان نمی‌تواند از آنها در خانه مراقبت کند.

این خیر هم‌استانی با بیان اینکه خواب بر هر انسان آزاده‌ای با دیدن این صحنه‌ها، حرام می‌شود، تصریح کرد: کاش همه پدران و مادران این سرزمین به جای پزشک و معلم و مهندس، انسان تربیت کنند تا هیچ پدر و مادری مجبور نباشد در خانه سالمندان با هزاران آرزو و امید نگه‌داری شود.

او با چشمان گریان ادامه می‌دهد: همه ما به یاد داریم که وقتی فرزندی متولد می‌شد، والدین ما جشن و شادی و تیراندازی می‌کردند؛ برای آنکه سامان بگیریم و ازدواج کنیم، سر از پا نمی‌شناختند و به هر طریقی که میتوانستند برای ما تشکیل خانواده می‌دهند اما آیا این سرنوشت، سزاوار آن‌ها است؟

آیا مزد ازدواج ما و زحمات والدین، بدرقه آنان تا درب خانه‌های سالمند است؟

مادری که گرسنه می‌ماند تا ما سیر شویم، بیدار می‌ماند تا ما بخوابیم، زجر می‌کشد تا ما راحت زندگی کنیم باید تا آخر عمر در کنار فرزندانش باشد و در کنار آنها هم بمیرد نه اینکه در گوشه عزلت و غربت با نگاه‌های منتظر و گریان، به دیار حق برود.

شکوهی از همه خیرین درخواست کرد تا این خانه‌های سالمند را فراموش نکنند؛ او همچنین از همه فرزندان این مادران خواست تا هر با هر زحمتی مادرانشان را از خانه سالمندان به خانه‌های خودشان ببرند و خیر دنیا و آخرت را برای خودشان بخرند.

او از مدیران و کارکنان خانه سالمندان آرامش برای ادای حق فرزندی برای این مادران، قدردانی کرد.

علاوه بر کسانی که در این مرکز شبانه‌‌روزی کار می‌کردند، دختران جوانی بودند که آنگونه در خانواده خود تربیت شدند که داوطلبانه و شوقمندانه به این مرکز سر می‌زنند و با ایفای نقش دختر آنها، نیازهای عاطفی آنان را برطرف می‌‌کردند.

اسما محمدپور و مریم رضایی ۲ تا از این دختران هستند که مادران خانه سالمندان آنها را “دخترم” صدا می‌زنند.

به گزارش ریواس جنوب، این خیر هم‌استانی بخشی از نیازهای این مرکز را تأمین و تحویل آنها داده است.

انتهای پیام/ بنام-ک