پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

پایگاه خبری تحلیلی ریواس/  دکتر فیض اله جوزاریان*

سخنان تامل برانگیز جناب آقای علی محمد بشارتی، وزیر کشور دولت سازندگی در سایت تابناک مورخ ۲۳/۰۲/۱۳۹۴ بنده را برآن داشت که موضوع هزینه های تبلیغاتی کاندیدهای نمایندگی مجلس را با دیدی علمی و بر اساس ارزش آتی یک دارایی مورد بررسی و مطالعه قرار دهم، امید است که مورد استفاده و بهره برداری همه عزیزان و به ویژه فرهیختگان جامعه واقع گردد.

جناب آقای بشارتی بیان نموده اند که: یک نماینده اگر ۵ میلیون تومان حقوق بگیرد با توجه به اینکه ۴۸ ماه هم در مجلس خواهد بود، در مجموع ۲۴۰ میلیون دریافت خواهد کرد. حالا چرا نماینده ای می خواهد برای دریافت ۲۴۰ میلیون، دو میلیارد هزینه کند؟ این پول ها را از کجا می آورد؟. سوال من این است که در مجلس و در پشت پرده چه می گذرد؟ آیا عاقلانه است که کسی برای ۲۴۰ میلیون در طی چهار سال آتی، دو میلیارد تومان هم اکنون هزینه کند؟

به اعتقاد آقای صادق زیباکلام، نگاهی به انتخابات در دوره های گذشته به روشنی نشان می‌دهد که از مجلس اول هر چه به سمت انتخابات جدید پیش رفته‌ایم، هزینه ورود به مجلس پر رنگ تر شده و نقش مادیات بیشتر به نظر می‌رسد. نگاه به هزینه‌های تبلیغات انتخاباتی چند فرضیه را در ذهن افراد جامعه متبادر می‌کند:

اول اینکه کاندیداها افراد ثروتمندی هستند که هزینه تبلیغات و حقوق دولتی اهمیت زیادی برای آنها ندارد، بلکه صرفاً برای کسب موقعیت اجتماعی یا خدمت به کشور و محرومین جامعه کاندید شده‌اند، به عبارتی واقعاً تشنه خدمت می باشند……

دوم اینکه کاندیداها، انسان‌هایی هستند که حاضرند به قیمت ورشکستگی و زیر بار قرض رفتن، نماینده شوند تا به ملت خدمت کنند، به عبارتی این گروه نیز تشنه خدمت می باشند، حتی به قیمت مقروض شدن خویش و خانواده محترمشان……

سوم اینکه کاندیداها اسپانسرهای قوی در پشت سر خود دارند که این اسپانسرها حاضرند ریسک کنند و از کاندیدی به خاطر منافع آتی احتمالی  حمایت نموده و سرمایه گذاری نمایند ، اما فراموش نکنیم که این اسپانسرها بعدها سهم خواهی خواهند نمود و باید منافع سرمایه گذاری شان تامین شود. ضمناً هر چه ریسک این نوع سرمایه گذاری بیشتر باشد، بازدهی مورد انتظار آن از کاندیداها نیز بیشتر خواهد بود.

چهارم اینکه اصلاً شاید هزینه زیادی برای تبلیغات نمی‌کنند، یا اینکه به نحوی از بودجه بیت المال برای تبلیغات استفاده می‌کنند و پس از ورود به مجلس با استفاده از روابط جدید جبران مافات خواهند نمود.

در ادامه این مطالعه، ابتدا اصل را بر صحت گذاشته و فرض می نمایم که همه کاندیداهای محترم در کشور عزیزمان ایران تشنه خدمت می باشند و هدفشان صرفاً خدمت به محرومین می باشد، حال با وجود این فرض، اگر یک کاندیدای فرضی ۱۰۰ میلیون تومان هزینه نماید و نرخ بهره رسمی ۲۵ درصد و نرخ تورم نیز ۲۵ درصد باشد، ایشان باید در پایان سال چهارم حداقل ۵۰۶ میلیون تومان بدست آورد تا هزینه تبلیغاتی خویش را تامین بنماید و در صورتی که این کاندیدای فرضی یک، دو، سه، چهار یا حتی پنج میلیارد هزینه نماید، باید در پایان سال چهارم و به طور تقریبی حداقل به ترتیب مقادیر: ۵ ، ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۲۵ میلیارد تومان بدست آورد تا معادل با هزینه تبلیغاتی انجام شده در زمان انتخابات باشد. (متاسفانه در محاسبه ارزش آتی، اغلب افراد جامعه به جای نرخ بهره واقعی از نرخ بهره اسمی استفاده می نمایند. ضمناً نرخ بهره رسمی را به عنوان نرخ بهره حقیقی در سطح جامعه در نظر می گیرند. بنابراین در این مطالعه نیز از این رویه استفاده گردیده است.ضمناً هر چند استفاده از نرخ بهره حقیقی در سطح جامعه، نتایج مناسب تر و واقعی تری را به دنبال خواهد داشت، اما متاسفانه به دلیل نبود اطلاعات و آمار لازم، این امر فعلاً  مقدور نمی باشد).

حال اگر این کاندیدای فرضی علاوه بر اجر معنوی و اخروی به دنبال منافع مادی و دنیوی نیز بوده و شم اقتصادی مناسبی نیز داشته و بازدهی مشاغل مختلف در سطح جامعه را بداند(با فرض بازدهی حداقل ۵۰ درصد برای سرمایه گذاری خویش و لحاظ نمودن نرخ بهره و نیز نرخ تورم در سطح جامعه )، با صرف هزینه های یک، دو، سه، چهار و پنج میلیارد تومان، حداقل باید به ترتیب ۱۶، ۳۲، ۴۸، ۶۴ و ۸۰ میلیارد تومان تصاحب  نماید تا بتواند حداقل خود و اسپانسرهایش را خشنود و راضی نماید. البته عمق فاجعه و بدبختی زمانی است که انجام این هزینه ها و تبلیغات و نیز فعالیت در شبکه های مجازی، اینترنت و … موجب تخریب و ویرانی سرمایه های اخلاقی، انسانی و اجتماعی شکل گرفته در طی دوره های متمادی در سطح جامعه گردیده، که جبران آن حداقل در یک دوره کوتاه مدت مقدور نمی باشد. حال در صورتی که تخریب و کاهش سرمایه های اخلاقی، انسانی و اجتماعی را اندک در نظر گرفته و آن را معادل ارزش آتی هزینه های تبلیعاتی یکی از کاندیداهای فرضی در نظر بگیریم، هزینه تبلیعاتی یک، دو ،سه، چهار و پنج میلیاردی به ترتیب ۳۲، ۶۴، ۹۶، ۱۲۸ و ۱۶۰ میلیارد تومان هزینه و خسارت برای مردم فقیر به همراه خواهد داشت.

فرهیختگان عزیز، هر چند در برخی جوامع با تخریب و تبلیغات فراوان حتی می توان کلاغ را رنگ نمود و به جای عقاب به مردم معرفی نمود، اما آیا واقعاً برای تصاحب کرسی سبز بهارستان و درآمد ۲۴۰ میلیون تومانی آن( درآمد چهار ساله)، مجاز به وارد کردن این همه خسارت و هزینه به جامعه، بویژه در شهرها و استانهای کوچک  و محروم می باشیم؟ اگر واقعاً هدف کاندیداها کمک به محرومین جامعه می باشد؟ آیا احداث مدرسه و آموزش نیازمندان و آگاه نمودن آنان، مناسب تر از تبلیغات نیست؟ آیا نمی توان با این هزینه های سرسام آور تبلیغاتی، زمینه ازدواج تعداد زیادی از جوانان محروم جامعه را فراهم نمود؟ آیا کمک به فقرا و شاد نمودن نیازمندان واقعی جامعه ارزشی انسانی و اخلاقی دارد یا فریب های تبلیغاتی و فرآیند تخریب سرمایه های واقعی جامعه(سرمایه اخلاقی، انسانی و اجتماعی)؟

…….بیایید تا فرصتی باقی است، چند لحظه ای سکوت نموده و به صدای وجدانمان گوش فرا دهیم شاید فردایی نباشد …….

*دکتری اقتصاد توسعه