چشمی زخمی که 4 استاندار را به خود دید ولی کسی او را ندید کهگیلویه و بویراحمدیها هنوز آن تخریب بزرگ را فراموش نکردند/تپه استانداری، پارک ولایت نشد
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
تپه موسوم به استانداری که چهار استاندار را در ۲ دولت به خود دیده است، هنوز به پارک ولایت تبدیل نشد تا چشم شهر همچنان زخمی باشد و کهگیلویه و بویراحمدیها، تخریب بیرحمانه این تپه تاریخی را همچنان به یاد داشته باشند.
به گزارش ریواس، سه استاندار دولت قبل در استان کهگیلویه و بویراحمد در فاصله تقریبا سه سال، سه تصمیم متناقض و تعجبآور در مورد تپه تاریخی و زیبای استانداری در ورودی شهر گردشگرپذیر یاسوج داشتند که میتواند نمونه ملموسی از کار غیرکارشناسی و بی حساب و کتاب در یک دولت باشد.
تپه استانداری در شهریور سال ۸۹، آرامش مثالزدنیاش را با خواب پریشان قوام نوذری، استاندار وقت این استان از دست داد تا طبیعت زیبای آن زیر تیغ آهنین لودر و بولدوزر به ساختمانی در هشت طبقه با زیربنای ۱۴ هزار و ۴۰۰ مترمربع برای استانداری تبدیل شود؛ تصمیمی که موجب تخریب بخشی از فضای سبز و بکر آن منطقه در چشم شهر شد.
عملیات هزینهبر میلیاردی در آن زمان که پول نفت، اتخاذ چنین تصمیمات غیرکارشناسی را سهل میکرد علیرغم مخالفتهای نه چندان جدی شهرداری و شورای وقت این شهر، شروع شد؛ اختلاف سلیقههای جزئی محمد بهرامی با قوام نوذری و تلاش شهرداری برای جلوگیری از تغییر کاربری بدون مجوزانجام شده از سوی استانداری، دلیلی برای مخالف با تصمیم قوام نوذری بود ولی آنگونه که انتظار میرفت، مخالفت کارشناسی و جدی نه تنها از سوی نمایندگام مردم در پارلمان محلی و شهرداری بلکه از سوی مردم و طرفداران و فعالین محیط زیست در زمان اتخاذ این تصمیم، شاهد نبودیم.
مخالفت نه چندان سفت و سخت تا همراهی شهرداری یاسوج
مخالفت شهرداری وقت اگر چه آن چنان محکم نبود که بتواند مانع شروع تصمیم قوام نوذری شود ولی بعد از آن و با تعویض استاندار، مردم حسرت همان مخالفتهای شهرداری قبل را میخوردند چرا که با تغییر محمدبهرامی، شهردار جایگزین با تصمیم به مراتب غیرکارشناسیتر اکبر نیکزاد نه تنها مخالفت نکرد بلکه همراه شد.
تلاشهای رسانهها نیز راه به جایی نبرد تا اینکه اکبر نیکزاد، صندلی استانداری را از قوام نوذری تحویل گرفت؛ او در همان روزهای نخست مسئولیتش ورد نخستین تجربه استانداریاش، دستور توقف ساخت ساختمان استانداری را در آن تپه و در کنار ساختمان ادارهکل مسکن و شهرسازی وقت داد.
نقض تصمیم نوذری از سوی نیکزاد/ تصمیمی با ظاهر مهربان و باطن خشن
نیکزاد گفته بود ساخت و ساز در این تپه نباید باشد و اینجا باید یک پارک تفریحی شود؛ تصمیمی که ظاهری مهربان و متین داشت اما باطن او پر بود از بیتدبیری و خشونت تیغهای لودر و بولدوزر.
او به جای اینکه با حفظ ظاهر تاریخی و زیبای این تپه، اقدام به احداث پارک کند ولی سرنوشت این تپه را به لودر و بولدزرهایی سپرد که با حرص ولع،تخریب میکردند.
او همزمان با دستور توقف ساخت و ساز در تپه تاریخی استانداری با طبیعت بکر و زیبا، دستور شروع تخریبی بزرگ را در این تپه صادر کرد که تا سالها آثار زخم عمیق آن بر چشم شهر پیدا است؛ او تپه استانداری را با هر چه در او بود از مهمانسراهای استانداری، ساختمان ادارهکل مسکن و هر چه موجود زنده در آن بود، نابود کرد.
تصمیم استاندار اول، حدود ۱۰۰ درخت و تصمیم استاندار دوم ۱۴۰۰ درخت را از بیخ و بن کند
تصمیم قوام نوذری ۱۰۰ اصله درخت قدیمی و فضای سبز را با هدر دادن حدود ۲۰۰ میلیون تومان از پول این مردم را برای خاکبرداری، قطع کرد و تصمیم اکبر نیکزاد، استاندار بعد از او نیز قلع و قمع ۱۴۰۰ اصله درخت ۵۰ ساله را با خاکبرداریهای میلیاردی تحویل مردم داد.
تصمیمی که گویا اکبر نیکزاد فکر میکرد میخواهد بیلی خاک را جابجا کند که اینچنین تصمیمی را گرفت!
این بغض در گلوی رسانهها، مردم و دوستداران طبیعت و محیط زیست اما در سایه سکوت غمبار مسئولان و کارشناسان هضم شده در بدنه اجرایی دولت ماند و نمادی از بیتدبیری و آشفتگی مدیریتی در ورودی مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد شد.
شهردار وقت، بسیاری از مسئولان و عمده کارشناسان با تصمیم اکبر نیکزاد همراه شدند و برخی دیگر به دلایل متعدد سکوت کرده بودند تا لودرها و بولدزرها به جان تپه استانداری بیفتند.
اما آنها در این حدود ۱۰۰۰ روز هر چه خاک میکنند و بار میزنند، اما گویا تپه استانداری تمام شدنی نیست.
قوام نوذری میخواست ساختمانی دیگر در این تپه برای استانداری بسازد و اکبر نیکزاد میخواست یک پارکی احداث کند که متأسفانه نام مقدس ولایت را نیز برای آن انتخاب کرده بود.
تخریب پایان نیافت؛ عمر مدیریت نیکزاد پایان گرفت
با این توصیف، تخریبها در تپه استانداری پایان نیافت اما عمر مدیریت نیکزاد تمام شد و سومین استاندار دولت احمدینژاد بعد از تراژدی تخریب یک تپه زیبا، از استان کرمان وارد کوی استانداری شد تا نخستین تصمیم مدیریتی او نیز در مورد سرنوشت تپه استانداری باشد.
شهر ظاهری جنگزده داشت و حسین صابری برخلاف استاندار قبل از خود نیامده بود که تجربه مدیریتی کسب کند، او موهایش را در مدیریت سفید کرده بود اما تصمیم او نیز برای پایان دادن به سرنوشت ننگین این تپه، قاطع نبود.
او میخواست گژدار و مریض انتظارات مردم را مدیریت کند؛ هر چند در همان روزهای نخست تخریب تپه را غیرکارشناسی و نادرست خواند ولی گفت به هر حال این پروژه شروع شده و باید تمام شود.
تنها کاری که حسین صابری کرد، این بود که برای نوروز گردشگران، دستی به سر و صورت این تپه مخروبه کشید و ظاهر جنگزده و زشت آن را تا حدی قابل تحمل کرد؛ اما او در این پروژه بیشتر درگیر مالکیت آن و بحثهای تازهای شد که در دوره او شروع شده بودند.
تپه استانداری در میان این همه تنوع و تضاد در تصمیمهای یک دولت، محلی شده بود برای تزریق اعتبارات هنگفت که تأخیر در اتمام آن نیز به ضرر مردم بود؛ اما یک چیز مشترک در همه این تصمیمها بود و آن هدر رفتن پول بیتالمال از یک سو و تخریب یک تپه زیبا بود؛ تپهای که بسیاری از استانها و کشورها آرزوی آن را دارند و بسیاری دیگر با ریختن خاک، تپه مصنوعی درست میکنند.
تپه استانداری به امید تدبیر دولت نشسته است
عمر مدیریت حسین صابری نیز تمام شد و سید موسی خادمی، نماینده دولت تدبیر و امید شد تا تپه استانداری نیز مانند مشکلات متعدد بر جای مانده از دولت قبل، به امید تدبیر این دولت بنشیند.
موضوع تخریب تپه استانداری به نخستین شورای اداری این استان در دوره مدیریت سید موسی خادمی رفت؛ او چهارمین استانداری بود که میخواست برای درد این تپه تاریخی و زیبا که به تلی از خاک تبدیل شده بود، نسخهای بپیچد؛ نسخهای که قوام نوذری و اکبر نیکزاد برای یک تپه زنده با ساکنانی از گل و گیاه و درخت کهن نوشتند و حسین صابری و موسی خادمی برای یک تپه مخروبه با خاک مرده نوشتند.
استاندار دولت تدبیر و امید، موضوع این تپه و ساخت پارک ولایت را به صراحت اولویت نخست خود قرار داد و در همان ابتدا گفت: اولویت اصلی ما تعیین تکلیف پارک ولایت است که درورودی شهر یاسوج اولین چیزی است که در دید هر رهگذری است.
انتظار تپه اسنانداری، برای پارک شدن با تدبیر دولت، تمام میشود ولی غصه مردم نه
حالا هزاران روز از تخریب تپه استاندار میگذشت و این تپه مقاوم بعد از تحمل خشونت ماشینآلات سنگین با زخمهای مانده بر پیکرش به نیمه رسیده بود و تقریبا نیمی از آن با ۱۴۰۰ اصله درخت و درختچه قدیمی، که ریشههای آنان هنوز پیدا هستند، تخریب شده بود.
خادمی گفته بود باید تخریب متوقف شود و تپه در همین وضعیت موجود، با همین ظاهر فعلی و شیبدار به پارک تبدیل شود.
خادمی میگفت ساماندهی این تپه در همین وضعیت باید سریع شروع شود تا مردم آنچه بر این تپه رفته را فراموش کنند.
حال، تپه استانداری، چهار استاندار، ۲ دولت، چندین تصمیم متناقض و مهمتر از آن تخریب بیرحمانه ساکنان ۵۰ سالهاش را به خود دیده ولی آنچنان که باید هنوز کسی او را ندیده است؛ تپه استانداری هنوز به پارک ولایت تبدیل نشد و روند پیشرفت فیزیکی آن کند است.
تپه استانداری با همه ظرفیتهای منحصر به فردش تخریب شد ولی نه ساختمانی برای استانداری در آن ساخته شد و نه هنوز پارکی، هر چند به نظر میرسد، انتظار این تپه برای پارک شدن با تدبیر دولت یازدهم و تلاشهای محمدعلی جاوید به اتمام برسد ولی غصه مردم و دلسوزان طبیعت از این تخریب بزرگ تمام شدنی نیست.
————————
گزارش از کریم بنام
————————-
رسانه ها در این زمینه کوتاهی نکردند انصافا
موضوع تپه استانداری فراموش شدنی نیست ولی حیف که هیچ مدیری پاسخگوی تصمیمات اشتباهش نیست
مشکل تپه استانداری جایی دیگر است ، عاقلان دانند ؟؟؟
برادر من .دنبال گنج بودند