کودکیهایی که سر چهارراه به فروش میرسد
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
کودک کار واژه آشنایی است که هزاران اما و اگر در پس آن نهفته است و هر از گاهی با این کودکان در نقاط مختلف شهر برخورد میکنیم.
به گزارش ریواس جنوب، سر چهارراه و پشت چراغ قرمز منتظر هستم که چندین کودک با فروش گل، تمیز کردن شیشه ماشین، اسفند دود کردن و… اطراف خودروهای متوقف شده، میچرخند. به چهره یکی از آنها نگاه میکنم، خیلی کوچک است، آنقدر که پولی که برای خرید یک شاخه گل را به او میدهم نمیشناسد و میگوید این یعنی چند تومن؟
کاری برای کودکان و کودکانی برای کار
یک کارشناس امور تربیتی با اشاره به مخاطراتی که کودکان کار از نظر روحی و جسمی با آن مواجه میشوند به خبرنگار فارس میگوید: مهمترین مسالهای که این کودکان با آنها مواجه میشوند، قرار گرفتن در معرض آسیبهای اجتماعی، جسمانی و بهداشتی است.
آرزو کامیاب ادامه میدهد: اینکه یک کودک قبل از سن قانونی وارد بازار کار شده است وی را از ادامه تحصیل بازمیدارد و زمانی که مبلغ کمی هم درآمد داشته باشد نگرش و آرزوهای او برای داشتن کار واقعی و شغل برای آینده دچار نقص میشوند.
وی اضافه میکند: متاسفانه در بسیاری از موارد شاهد سوء استفاده از کودکان کار از سوی افراد سودجو هستیم که بر آینده آنها تاثیرات منفی و غیر قابل جبرانی میگذارد.
کامیاب به شهروندانی که قصد کمک به کودکان کار دارند، توصیه میکند: برخی از کودکان از طریق افراد سودجو به کار گرفته میشوند اما برخی هم برای کمک به خانواده در خیابان کار میکنند که در هر حال باید برخورد مناسبی با آنها شود تا احساس شرمندگی و گناه از وضعیت خود نداشته باشند و حتی اگر قصد خرید کالا و یا پرداخت پول به آنها را نداریم بهتر است با جملات مثبت مثل «فعلا لازم ندارم» و … خرید از آنها را رد کنیم.
حراج بر کودکی
کودکانی که به هر علت به کار گرفته میشوند، پیش از هر چیز فرصت کودکی کردن، شاد بودن و بازی با همسالان خود و تحصیل را از دست میدهند. یکی از دوران اصلی برای رشد شناختی و کسب مهارتهای درست زندگی، دوران کودکی است که اغلب کودکان کار از کسب و تجربه آن درمیمانند. بدرفتاری افراد جامعه در زمانی که کودک کار، کالایی به آنها عرضه میکند نیز تبعات و تاثیرات منفی و عمیقی بر شخصیت کودک میگذارد که میتواند از او در بزرگسالی یک فرد گوشهگیر و کینهجو بسازد که علاقه چندانی به حضور در جامعه و تعاملات اجتماعی ندارد.
دستان کوچک و ذهن خسته
یک کودک کار که حوالی میدان نمازی شیراز دستبندهای مهرهای میفروشد با گلایه از گرمای هوا میگوید: از ساعت ۹ صبح تا ۲ ظهر در کنار پایانه مسافربری نمازی بساطم را که در جعبه کوچکی ریختهام با خود میچرخانم.
مجید ادامه میدهد: پدرم درآمد زیادی ندارد و من هم به او کمک میکنم و دستبدهایی را که خواهرم با مهره میسازد، میفروشم.
این پسر بچه ۱۰ ساله اضافه میکند: در فصل مدارس فقط عصرها کار میکنم و صبحها به مدرسه میروم اما حالا که امتحانات تمام شده است، صبح و عصر مشغولم.
مجید از برخورد برخی افراد در خیابان با خود گله دارد و عنوان میکند: بعضیها طوری رفتار میکنند که انگار قصد گدایی کردن از آنها را دارم و توپ و تشر میزنند.
وی میافزاید: کمی که بزرگتر شدم، میخواهم یک حرفه خوب و فنی یاد بگیرم و برای خودم استاد باشم تا در کنار درس خواندن فن کار کردن خوبی هم برای کسب درآمد آموخته باشم.
انتهای پیام/ سحر فکورپور