پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

بحران معیشتی معلمان در سال های گذشته آنقدر تکرار شده است و هیچ کس هم به آن توجه نکرده است که شاید بازنشر خبرهای مرتبط با این موضوع نه تنها مرهمی بر زخم های معلمان نشود بلکه برای آنها چندش آور هم باشد.

به گزارش ریواس جنوب، نحوه رفتار و مواجهه دولت های مختلف با حقوق و دستمزد معلمان از آن جمله موارد عجیب و غریب در نظام حکمرانی است که گویی هیچ دولتی هم قصد پایان دادن به این نوع برخورد نیست.
دولت هایی که نه تنها مشکلی از مشکلات معلمان حل نکردند بلکه با غلو کردن در اختصاص بخشی از حق و حقوق آنها طوری به جامعه القاء کردند که انگار هر روز به حقوق و مزایای معلمان افزوده می شود آنگونه که شاید کسی باور نکند اما بسیاری از معلمان حتی از پیرمرد و پیرزن هایی که تصور نمی شود در جریان حقوق و تفاوق حقوق کارمندان باشند به آنها می گویند که خوش به حالتان که اخبار مرتب می گوید که حقوقتان اضافه شده است.

تبعیض و بی عدالتی در حق معلمان زیاد است؛  تبعیض های حقارت‌باری که بیش از معیشت معلمان، شان و منزلت آنان را نزد جامعه نشانه رفته و مصادیق آن را می توان در گستره وسیعی از وعده و وعیدهای راست و دروغ در پرداخت ها و نحوه رسانه ای کردنِ معوقات مالی، حق التدریس، اضافه کار، عیدی و پاداش بازنشستگان و‌ همچنین مواردی نظیر حذف و یا افزوده شدن بندهایی به احکام حقوقی معلمان مشاهده کرد.

در نقطه مقابل هر وقت که از حقوق آنها کم و کسر می شود هیچ رسانه ای به آن نمی پردازد و معف الاسف دست اندکاران وزارت آموزش و پرورش نیز همسو با این رسانه ها از حقوق معلمان دفاع نمی کنند و اقدام دیگر نهادها را قانونی می دانند؛ بعنوان مثال مشاور وقت وزیر آموزش و پرورش در زمان حذف حق عایله مندی معلمان زن مجرد گفته بود که حذف آن توسط دیگر نهادها نه تنها قانونی است بلکه تا امروز نیز معلمان غیر قانونی از آن استفاده می کردند.

حذف فوق العاده شغل فرهنگیان در سال ۹۷، حذف برخی از فوق العاده های مناطق محروم، حذف حق عائله مندی معلمانِ خانم مجرد، حذف فوق العاده سختی کار معلمان ، حذف تفاوت تطبیق استخدامی های سال ۸۸ به بعد و مهمتر از همه حذف فوق العاده ویژه فرهنگیان و …  که هر کدام مبلغ قابل توجهی بودند از جمله این موارد بودند که هرچند برخی از آنها مثل حق سختی کار، در پی اعتراضات فرهنگیان و پس از گذشت حدود شش ماه، به احکام حقوقی برگشت داده شد ولی برخی بندهای دیگر هم مثل حق عائله مندی خانم های مجرد نه تنها برگشت داده نشد بلکه هر چه از سالهای قبل هم داده شده بود، از حقوقشان کسر شد و در کل هیچ کس هم هیچ واکنشی نشان نداد و یا همین چند وقت پیش بود که نفاوت تطبیق برخی از معلمان را کسر کردند و بعنوان مثال نگارنده این متن هم چند ماه بعد فهمید که مدت هاست که حدود ۱۴۰ هزار تومان از حقوق آن برای همیشه حذف شد!

والبته در پیش آمدن چنین شرایطی بی تردید خود معلمان که هیچگاه در هیچ کاری اتحاد نداشتند و بدتر از آن مدیران کل و وزرای صندلی دوستِ آموزش و پرورش نقش بیشتری دارند.

آش نخورده و دهان سوخته مصداق بارزش معلمان هستند؛ همانهایی که تا چند سال قبل هیچ کس آنها را جزء برای حل و فصل آنچه که مثبت قلمداد می شد و البته دغدغه های آموزشی نمی دیدند اما با افزایش فشارهای اقتصادی آنها هم روز به روز همانند دیگر قشرها سر زدن اعمال و افعال منفی و حضور در دادگاه ها همانند کلیپی که این روزها از تجمع اعتراضی آنها در عدم اجرای رتبه بندی در شهر یاسوج دست به دست می شود برایشان محتمل است.

کلیپی که پرداختن بیش از حد رسانه ها به آن موجب شد تا اصل قضیه ک همان تجمع برای بهبود شرایط اقتصادی معلمان بود به فراموشی سپرده شود و همه ذهن ها به سمت آن پس گردنی برود که ضارب مقصر بود یا مضروب در حالیکه باید بیشتر به علت حادثه پرداخته شود.

عدم رضایت همیشگی توده فرهنگیان کشور بزرگترین تلنگر خطر است؛ جامعه‌ای که مهمترین قشر آن مدام از وضعیت معیشتی خود اعلام نارضایتی کند قطعا با ذهنیت و روحیه‌ای تضعیف شده نخواهد توانست در عصری که علم و دانش در دنیا حرف اول و آخر را میزند حرفی برای رقابت داشته باشد.
بنابراین نیاز است که در وهله اول خود معلمان و طبیعتا مدیران کل در سطح استان ها برای ارتقای جایگاه خود بکوشند.

موضوع رتبه بندی یک مساله ی کشوریست اما مشخص است که اگر در چند استان مدیران کل مانند وزاری فعلی و قبلی به جای همسو شدن با کسانی که معیشت معلمان را به خطر می اندازند همراه با معلمان بشوند و به جای مصاحبه های تحسینی از وزرا، جرات و شجاعت رساندن صدای معلمان را به مافوق داشته باشند مسائل زودتر حل خواهد شد چرا که طبیعیست یک فریاد از صندلی مدیرکلی زودتر از یک فریاد در صندلی معلم یک روستا به گوش متولیان می رسد.

عظیم بنام فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش چاروسا