پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

لهراسب باقری یکی از فرزندان کهگیلویه و بویراحمد است که انرژی جوانی و سرمایه و توانش را در راهی متفاوت از دیگر فرزندان این استان، به جای تهران و جاذبه‌هایش در  زادگاهش با صدها ریسک اقتصادی و مانع ریز و درشت صرف کرد؛ او که این روزها به شدت با معیار نکبت‌بار سیاست، زیر سؤال و فشار است به برخی ابهامات یک کار اقتصادی بزرگ در این دیار محروم پاسخ می‌دهد.

به گزارش ریواس جنوب از یاسوج، از استان کهگیلویه و بویراحمد مردان زیادی در مسئولیت‌های مختلف هم در حوزه‌های اقتصادی و هم سیاسی به موقعیت‌های ملی در پایتخت رسیدند اما واقعیت این است که کمتر کسی از آنان در امکانات روز دنیا به فکر زادگاه خود و دردهای بیشمارش بودند.

مردان زیادی در این استان دستشان به جیبشان می‌رسد اما کمتر کسی از آنان حاضر شد در استان زادگاهش، سنگی روی سنگ بگذارد و خدمتی را کوچک و بزرگ به همشهریانش بکند.

با این وجود، لهراسب باقری یکی از فرزندان این استان است که راهی متفاوت را برگزید و سرمایه پدری‌اش را به پای زادگاهش ریخت و خدمت در این نقطه محروم را به  تهران و جاذبه‌های بی‌نظیرش، ترجیح داد.

او در میان دود اولین کارخانه شن و ماسه بویراحمد که پدرش آن را احداث کرده بود به دنیا آمد تا از همان ابتدا در یک خانواده صنعتگر، مسیر آبادانی را طی کند و سنگ پدرش را بردارد.

حرص و ولع این مرد جوان اقتصادی به حدی بوده که نه به  مجتمع “دنا صنعت” با آوازه جهانی‌اش بلکه به مجتمع ورزشی آزادی باقری، کارخانه قند و اخیرا” نیز مجتمع بین‌المللی پتروشیمی دنابویراحمد، راضی نمی‌شود و او قطعا باز هم در صنعت این استان سرمایه‌گذاری خواهد کرد.

او برعکس بسیاری از سرمایه‌گذاران دیگر، هرجا بوده موفق بوده و پول‌هایش صدها جوان را صاحب شغل و درآمد کرد و درب هیچ سرمایه‌گذاری از او پلمب و بسته نشد.

اما همه چیز برای این سرمایه‌گذار بومی جوان درمسیر پرتلاطمی که شروع کرده بود، آرام و بی‌دردسر هم نبود.

او در استانی کار می‌کند که برادرکشی و خودزنی به یک فرهنگ و ارزش تبدیل شده و مردمانش عمدتا به جای دست گرفتن‌ها، پا می‌گیرند.

باقری همیشه مورد تهاجم بود و همه این‌ها در کنار زنگ‌زدگی ریل سرمایه‌گذاری و توسعه‌نیافتگی بسیاری از مدیران مسئول در این استان، کار را برای به ثمر نشاندن سرمایه‌گذاری‌هایش سخت کرده بود.

اوج فعالیت‌های اقتصادی او هم با شروع تحریم‌ها و قطعنامه‌ها علیه کشور بود و کارهای او نیز عمدتا وابسته به واردات و مراودات با کشورهای خارجی بود.

با همه این موانع اما لهراسب باقری هرکاری کرده بود  واحدهای تحت مدیریتش را خوشنام و پویا اداره کرد و اجازه نداد تولیداتش حتی یک روز تعطیل شوند و حقوق کارگری یک روز به تأخیر بیفتد؛ دقیقا همان چیزی که این جامعه و جماعت بیکار این استان به آن نیاز دارد.

این سرمایه‌گذار، با وجود تمکن مالی‌اش و وسوسه‌های سرمایه‌داری، به ندرت ازمسیر اصلی خود خارج شد و رویکرد او دست گرفتن و مفید بودن برای مردم دیار خودش بود.

همیشه خود را پاسخگو می‌دانست و به جرأت می‌توان گفت که ازمعدود سرمایه‌گذارانی بود که در کشور خود را موظف به پاسخگویی و حاضر شدن در جمع خبرنگاران و شفاف کردن فعالیت‌های اقتصادی‌ می‌دانست.

او بارها در جمع‌های مختلف نشست و با استدلال پاسخ منتقدین و مخالفین را داد.

با این رویکرد متفاوت، اما بیش از آنکه سود ببرد، زیان دیده و همواره در دید بود تا نوک حملات و تخریب‌های مریض‌گونه او را در این مسیر صنعتی که شروع کرده بود، بی‌انگیزه کند.

در آخرین سرمایه‌گذاری او در مجتمع پتروشیمی دنا بویراحمد که باز هم در این شرایط خاص کشور، توانسته فاینانس خارجی بگیرد و آن را منجر به قرارداد هم کند، به طور عجیبی سنگ پیش پای او گذاشته شد  اما او پا پس نکشید تا اینکه بالاخره مجوزات قانونی آن اخذ شد و عملیات خاکبرداری شروع شد.

این سرمایه‌گذار را برای واگذاری زمینی مورد حمله و کارشکنی قرار دادند که ۱۳ سال است در اختیار فرد دیگری بود تا در آن پتروشیمی احداث کند، اما به هر دلیلی نکرد و اکنون قرار است این بار سنگین را باز هم باقری بردارد.

جالب اینجا است برخی افراد که داعیه دلسوزی محیط زیست را هم هم دارند در این ۱۳ سال که همین زمین و همین طبیعت واگذار شده بود حتی یک سؤال و یک انتقاد مطرح نکردند اما اینک که سرمایه‌گذار آن عوض شده به بهانه‌های مختلف حمله و تخریب می‌کنند.

رویکردی که این سؤال را مطرح می‌کند که آیا خدف مخالفین و منتقدین، نوع سرمایه‌گذاری و بحث‌های محیط ‌زیستی است یا شخص سرمایه‌گذار؟!

البته در این بین افراد واقعا دلسوزی هم بوده که به صورت منطقی سؤال و ابهام و مخالفت داشتند که آنها قابل احترام هستند و حساب آنها از جماعتی که با هر عمران و آبادانی مخالفت می‌کنند، متفاوت است.

واقعیت آن است که زندگی شهرنشینی در مدار توسعه به چنین سرمایه‌گذاری‌هایی نیاز دارد و در استانی مثل کهگیلویه و بویراحمد با طبیعت بکر و کوهستانی آن، هرتوسعه و آبادانی‌، تخریب‌هایی هم در دل خود دارد که باید با آن کنار آمد مخصوصا اگر مزایای این سرمایه‌گذاری‌ها بیش از ضررهای تخریب طبیعت باشد و کارشناسی‌های لازم در مسیر هر “احداثی” نیز انجام شده باشند.

در این مدت، یک قلم به دست، نوک تیز قلمش را به سمت کسانی که فرزند این استان هستند و دستشان می‌رسد اما کاری نمی‌کنند، نبرده اما کسی که جوانی و سرمایه‌اش را برای آبادانی این سرزمین گذاشته است را روزانه بمباران نقد غیرمنصفانه و تخریب آگاهانه می‌کنند که به دور از جوانمردی است؛ البته این‌ها به معنی بی‌ایراد بودن این سرمایه‌گذار جوان و بومی نیست.

در همه این مدت ابهامات زیادی مطرح شد که دلیل اصلی آنها سیاسی شدن این پروژه بزرگ اقتصادی بود؛ بسیاری از مخالفین، این سرمایه‌گذاری را با چوب سیاسی غلام‌محمدزارعی، نماینده مردم بویراحمد و دنا راندند و مخالفت با آن را مخالفت با زارعی دانستند و این کار باقری را برای ادامه مسیر و قانع کردن آن‌ها سخت می‌کرد.

لهراسب باقری در همین زمینه می‌گوید: به جرأت می‌گویم هیچ ایرادی بر پتروشیمی دنابویراحمد نیست و برای آنکه فضای این کار اقتصادی را سیاسی کردند، چنین ابهاماتی در مورد آن مطرح کردند؛ من یک آدم اقتصادی هستم و با سیاست کاری نداشتم و نخواهم داشت و نباید پتروشیمی دنا بویراحمد را که ۲ هزار جوان را مستقیما صاحب شغل می‌کند، به حاشیه سیاست برد و روند پیشرفت آن را کند کرد.

من برای آنهایی که منصفانه نقد دارند و منطقی ابهام و سؤال دارند، احترام قائلم و همیشه خودم را پاسخگوی آنها می‌دانم اما سؤال من این است که مگر در این استان سه پتروشیمی دیگر در دست احداث نیست؟ هیچ‌کدام از آنها مجوز زیست محیطی ندارند، چطور یک‌بار یک‌نفر سؤالی نپرسید و مطلبی ننوشت؟ اگر واقعا غرضی نیست چرا همه پتروشیمی‌ها را نقد نمی‌کنید؟

هیچ قانونی و اجباری برای پاسخگویی یک بخش خصوصی برای فعالیت‌های شخصی‌اش نیست اما من به پرسش و پاسخ اعتقاد عملی دارم و این را نشان دادم؛ اما ما در استانی هستیم که کمتر سرمایه‌گذاری حاضر است سنگ روی سنگ بگذارد پس هنر نیست سرمایه‌گذار بومی که صادقانه به دنبال کار است را تخریب کنیم.

می‌گویند زمین مردم را دادند به آقای باقری! ۲۲۱۴ هکتار این زمین سند دولتی دارد و در این میان ۴ خانواده در شکم این زمین دولتی، ۲۸ هکتار سند مشا دارند که حق آنها است و دولت هم در حال دادن این زمین‌ها به صاحبانش است و ارتباطی با این ۹۰ هکتار پتروشیمی ندارد؛ ۵۰ سال است این مردم به دنبال آن نرفتند حالا که پتروشیمی آمده و زمین‌ها ارزش درست کردند در حال پیگیری هستند و حق آنها است و دولت هم مخالفتی با دادن آن ندارد.

از طرفی دولت که زمین را مجانی به من نداده و به صورت اجاره‌ سالانه ۴۸ میلیون تومان داده که اگر در فرصت مقرر، پتروشیمی را احداث نکنم، آن را از من می‌گیرند.

بسیاری ازاین تشنج‌ها و حاشیه‌ها را یک نفر با سواستقاده از مهر بخشداری‌ها و دهیاری‌ها و تحریک مردم ایجاد کرد که بعد از آن ۲۹ بخشدار و دهیار رسما موافقت کردند.

لهراسب باقری با اشاره به شایعه قطع آب کشاورزی بعد از احداث این پتروشیمی گفت که من از تهران نیامدم و بچه همین دیار هستم و هرگز برای پدرم بدنامی درست نمی‌کنم؛ مردمبدانند که هشت دهم درصد آبی که از کتا خارج می‌شود برای این پتروشیمی می‌آید و این‌ها شایعه است، مگر من نابودی بقیه را می‌خواهم یا می‌خواهم کاری برای این مردم انجام دهم؟

چنان جوی راه انداختند که هر کس نداند می‌نشیند و برای این کشاورزان گریه می‌کند؟ آخر کدام دشت شالیزار؟ کدام حاصلخیزی؟

آن دشت آب ندارد و من از ۲۴ کیلومتری با هزینه زیاد برای آن آب می‌آورم؛ این شالیزارها کجا هستند که من آن‌ها را نمی‌بینم که نروم با این همه هزینه آب از ۲۴ کیلومتری نیاورم!

می‌نویسند این طرح مشکل زیست محیطی دارد! چرا در این زمین پرورش اسب و شترمرغ نمی‌زنند؟

واقعا بسیاری از این حرف‌ها از روی باد معده است، آنجا آب ندارد؛ اگر می‌گویید حاصلخیز است در بقیه این دشت برنج بکارید و اسب پرورش دهید!

می‌گویند، باقری دنبال تسهیلات است؛ مردم بدانند که این پروژه یک ریال تسهیلات ریالی و ارزی ندارد و سرمایه آن از خارج کشور می‌آید.

می‌گویند باقری قصد اجرا ندارد و می‌خواهد در آنجا یک سوله بزند در حالی که ۹ روز است به یاری خداوند عملیات اجرایی آن با میلیاردها تومان خاکبرداری شروع شده، بانک طرف حساب مشخص شده و قرارداد با سرمایه‌گذار خارجی عقد شده است ضمن اینکه اگر به دنبال سوله و استراحت با خانواده بودم بدون شک جاهای بهتر از سقاوه وجود دارد که این کار را بکنم که نخواهم جلوی چشم همه ویلا بزنم! این‌ها ایرادات و ابهامات سطحی هستند.

مردم بدانند همه مجوزهای این پروژه بزرگ در اختیارات استان نیست و با امضای وزرا و رئیس محیط زیست صادر می‌شوند و حتمااین مملکت حساب و کتاب دارد.

چرا به جای این مانع‌تراشی‌های فرسایشی نمی‌گویید که این آدم رفته در این شرایط بد اقتصادی، سرمایه‌گذار خارجی آورده تا برای جوانان شغلی درست کند؛ اگر تحریم‌ها به هر دلیلی اجازه ندهد، چه ریسک بزرگی است، می‌گویند می‌خواهد ویلا بزند!

به گزارش ریواس جنوب از یاسوج، با همه این توضیحات و صدور مجوز زیست‌محیطی پروژه با امضای رئیس سازمان محیط زیست کشور، به نظر می‌رسد که مجتمع بین‌المللی پتروشیمی دنابویراحمد در مسیر احداث قرار گرفته و بهتر است که در کنار سرمایه‌گذار بومی به امید ایجاد اشتغال و توسعه پایدار بدون تخریب منابع ملی یا حداقل با مزایای بیشتر از ضرر قرار بگیریم و او را در ادامه مسیر کمک کنیم تا پتروشیمی دنا بویراحمد به سرنوشت پتروشیمی دهدشت و گچساران پیش از غلامرضا تاجگردون دچار نشود.

او یک فرد اقتصادی است و باید هم حساب جیبش را داشته باشد بنابراین سود بردن و بهره‌مندی از برخی مزایا و امتیازات در کارهایی که می‌کند حق اوست و نباید این موضوع کسی را اذیت کند.

—————————

گزارش از کریم بنام

————————–

انتهای پیام/ک-ب