دلنوشته جوانی از دیار سوق
ما سیلی خوردهی دست خویشیم
یک جوان سوقی با ارسال مطلبی به این پایگاه خبری نوشت: سوق من خفته در خاکستر و غبار بینوایی و سرگشته از گذر ایام،تاریخی که سراسر حماسه بود شور بی انتهای علم. ما سیلی خورده ی دست خویشیم مادامی که توانمان رسید زدیم و رفتیم...
ادامه مطلب ...